عشق+خیانت=نفرت
میخوام باهات چند کلمه حرف بزنم هم با تو هم با خدا اول باخدا حرف دارم خدا جون چرا انداختیش تو زندگیم که وقتی میره منم ذره ذره آب شم؟ چرا وقتی میدونستی از هم قراره جدا شیم من و اونو باهم اشنا کردی؟ شاید خدا بگه تقصیره خودت بود که اینجوری شد... آره تقصیره خودم بودم که با پای خودم از چشای نازش افتادم ... تقصیره خودم بود ... ولی خدا تو میتونی باز برش گردونی ... میتونی یه کاری کنی که همه چی مث قبل شه ... * خدایا جلو این همه آدم ازت میخوام برش گردونی * و اما * تو * تویی که مث همیشه چشاتو رو بدیام بستیو گذاشتی بازم تو زندگیت با یه نقش کمتر باشم... ازت ممنونم ... ممنونم که هنوزه هنوزم میزاری صداتو بشنوم ... با خنده هات دلم خوش شه ... با ناراحتیات ناراحت شم.. راستی من بدونه اجازه تورو از خدا خواستم امیدوارم جوابمو بده ...